درخوزستان چندروزی بادشدیدی ازگردوخاک بود.
بله 22بهمن هم بودولی مردم زیادی برای راهپیمایی
آمده بودن.مردم آفرین!
گردوخاک وارداتاقامون هم شده بود…
میزتلوزیونمون هم پرخاک شده بودماهم ازفرصت
استفاده کردیم ویک کمپین تشکیل دادیم
نوشتیم i love mohmmad و…ما عاشق محمدیم و…
محمدی هستیم و…من انقلابی ام و..
خواهرم هم که لپ تاپم رو دید خاکیه به مناسبت
22بهمن پرچم ایران کشید که بالا می بینید.
وآن روز خونه ی ما رنگ وبوی انقلاب گرفت…
پدرم میگه دوست دارم حنانه رو تا موقع تموم شدن درسش ببینم
مامانم میگه:یعنی بیست سال دیگه!!…کی زنده ست…
واقعا چه قدرسخته انسان بخواد فکر کنه آیا نوه ش رو می بینه تا اون موقع یا نه!
ما جنوبی ها اصلا به هوای سرد عادت نداریم
اون روز توقم هم هوا،سردبرفی بود
وای اون روز پاهامون یخ زده بود ازسرما
بچه ها آماده شیدمیخوایم بریم حرم
هرچی لباس داشتیم پوشیدیم
چندتا شال هم دورخودمون
وچندتا جوراب رو همدیگه
اما بازهم کافی نبود
بچه ها کی جوراب اضافه داره قرض بده
رفتیم بازار براش میخرم
بچه ها شال کدومتون داره!
همه از همدیگه لباس قرض می گرفتیم
وای کنارماشین برف جمع شده بودنزدیک بود بیفتم
مواظب باش مرضیه!
ماشین حرکت کرد همین که رسیدیم حرم
همه مسیرمونو عوض کردیم سمت بازار
کجا بچه ها حرم این سمته!
خانم میخوایم بریم لباس گرم بخریم
هرچه پول داشتیم خرج کردیم واسه لباس
اما بازهم نمیتونستیم تو بازار دوام بیاریم
وای بچه ها من دیگه نمی تونم بایستم دارم یخ می زنم
بچه نگا قمی ها چقد راحت خرید می کنند!
یعنی واقعا سردشون نیست؟!!!
اونا عادت دارن به هوای سرد!
بچه ها مرضیه حالش بدشده
بریم حرم..
وای اینجا چه قدر گرمه!
گرم که شدیم
زیارت کردیم ودعا خوندیم
دوباره رفتیم بیرون
ده دقیقه نشددوباره برگشتیم حرم
شما باید اون لحظه بودید می دید چقدرسرده!!
رفتیم خوابگاه ..فرداش که شد
یکی ازبچه ها گفت:بچه ها داره برف میاد..برف! ..برف!
من ودوستام هم که اولین بار بود برف می دیدیم
گفتیم:جدی میگی! همه درد پای دیروز رو فراموش کردیم
واومدیم بیرون خوابگاه
کلی برف بازی کردیم
آدم برفی درست کردیم وکلی عکس گرفتیم
با برفانوشتيم اللهم عجل لوليك الفرج
بچه ها حالاهمه تو دستاتون برف بگیرید میخوام عکس بگیرم
آماده؟
یک ..دو ..سه
بچه ها! بچه ها! توجه کردین فقط ما بیرونیم
همه خندیدیم
تو اون روزبرفی یک قمی هم بیرون نبود.
میخواستیم سوغات برای خانواده برف ببریم ولی خب آب می شد!
کوچه آزین بندی شده..
مادرم اسفند دود می کند
صدای الله اکبرطنین اندازمی شود
الله اکبر..الله اکبر
مرا به یاد الله اکبر بلال می اندازد
آری امام آمد..
روح الله آمد
امام مهربانی ها آمد
خوش آمدی روح خدا!
خوش آمدی!
.
واماحالاتو رفتی
ومن آمدم…..!
بیا که شب ز فراق تو بی سحر مانده
بیا که داغ فراق تو بر جگر مانده
دلم برای امام زمانم(عج)تنگ شده..
اللهم عجل لولیک الفرج
الان ازدواجا اینترنتی شده
آره بهتره، دوری ودوستی
نه بابا بعد از آشنایی عروس وداماد همدیگرو میبینن
من که ازدواج اینترنتی رو قبول ندارم
اگه اینترنت ویروس گرفت چی؟!
اون وقت زندگیشون زودازهم می پاشه
زندگی را با آنتی ویروس تجربه کنید…
.
.
دیالوگایی بود که از آی فیلم پخش شده بود..
سریال طنزبود.یک لحظه به گوشم خوردوسریع نوشتم…
انا اشهد یا الهی بحقیقه ایمانی
وعقد عزمات یقینی
وخالص صریح توحیدی..
مرضیه جان کجا بشینیم!
بریم اون سمت..اون آخر..
مرضیه جان،شلمچه شلمچه ست..فرقی نمیکنه!
آخه دوست دارم جای پارسالی بشینم ..
باشه بریم همون جایی که تو میگی..
وحرکات لفظ لسانی
ولحمی ودمی..
.
.
مرضیه جان میگم بیا یه کار فرهنگی کنیم..
یعنی چی؟..چیکارکنیم!!
بیا ازصحنه های قشنگ عکس بگیریم وبزاریم تو انجمن فرهنگی
فکرخوبیه!
پس تواین فاصله که داره مداحی میخونه بریم که به دعا هم برسیم
صبرکن مرضیه جان!جلوتر نریم فعلا ازهمین جا یک عکسی بگیریم
کتاب دعاروطوری بگیرکه تو عکس پیدا باشه
آها!اینجوری؟
خوب شدولی اگه کتاب دعارو خوابیده بزاریم بهتره
خب یکی دیگه میگیرم
این چی؟
آره عالیه..
.
.
مرضیه این صحنه رو نگاه کن
وای چه عکسی میشه!!
گرفتم مرضیه!ببینم..
آره عالی شده مرضیه، عالی!
عجب خلاقیتی!!..آفرین
واقعا! منم ازاین عکس خیلی خوشم اومده..
لا اله الا انت انی کنت من الراغبین..
مرضیه جان دعا شروع شد..سریع..
بزار فقط ازاین صحنه هم عکس بگیرم میام
اومدم…