آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

نظر از: مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود [عضو] 

5 stars

Hi Dear
good luck
be success

1395/12/23 @ 09:10

نظر از: ستاره مشرقي [عضو] 

باسلام
عالی بود

1395/11/22 @ 23:02

نظر از: رحیمی [عضو] 

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد…

سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار

قبلا این صحنه را…نمی دانم
در من انگار می شود تکرار

آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت زین آه…

و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه

گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم…

دست من را بگیر، گریه نکن
مرد گریه نمی کند پسرم…

چادرش را تکاند، با سختی
یا علی(ع) گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت ما
ناله هایش فقط تماشا شد

****

صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضه ی کیست

طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانه ای مشکی است

*****

با خودم فکر می کنم حالا
کوچه ی ما چقدر تاریک است

گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است…

فرا رسیدن ایام فاطمیه بر شما دوست عزیزم تسلیت باد.

1395/11/22 @ 22:44


فرم در حال بارگذاری ...